دخترهاي بهشتي...

ساخت وبلاگ

 

 سال تحصيلي 76-75، سومين سال خدمتم بود كه در روستاي

«شورگشت» بخش تحت جلگه نيشابور به عنوان مدير مدرسه

خدمت مي كردم. سال قبل در همان مدرسه، معلم كلاس دوم

بودم و سال بعد كه مدير مدرسه شدم، رابطه ام با كلاس سومي ها-

كه شاگردان سال قبل خودم بودند- خيلي صميمي تر و راحت

تر بود.

آن سال با همكاري معاون پرورشي، براي تشويق كودكان به نماز

خواندن با بچه هاي سال سوم قرار گذاشته بوديم كه هركس به طور

مرتب در نماز ظهرو عصر مدرسه شركت كند، از معاون مدرسه

كارتي با عنوان «كارت بهشت» دريافت كند و در پايان هرماه، يك

نفر به عنوان «دختر نمونه بهشتي» معرفي شود و اسم او بر مقوايي،

روي يكي از ديوارهاي سالن مدرسه (به دليل نداشتن

نمازخانه) نوشته شود.

اواخر دي ماه، مريم، شاگرد كلاس سوم، بعداز يك هفته

غيبت، به علت بيماري و درحالي كه به شدت گريه مي كرد با

مادرش به دفتر مدرسه آمدند. بعداز جويا شدن از حال مريم

، علت گريه او را از مادرش پرسيدم.

مادر مريم كه مي خنديد، گفت: «از مريم سؤال كنيد

پرسيدم: «دخترم، چرا گريه مي كني؟»

 

مريم درحالي كه از شدت گريه به هق هق افتاده بود، گفت: «خانم،

اين دفعه نوبت من بود كه بهشتي شوم، اين دفعه من مي خواستم به

بهشت بروم

من كه از حرف هاي مريم جاخورده بودم، متوجه منظورش شدم

و به طرف او رفتم. او را بغل كردم و از او خواستم كه گريه نكند.

برايش توضيح دادم كه هركس نماز بخواند و با ديگران مهربان

باشد، بهشتي است.

از آن روز به بعد تصميم گرفتيم كه به جاي دختر بهشتي، دخترهاي

بهشتي بنويسيم و اسم تمام كساني را كه در نماز به طور مرتب شركت

مي كنند، بر روي مقوا بياورم

بي بي زهرا حسيني، نيشابور.

 

پله پله تا خدا...
ما را در سایت پله پله تا خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فاطمه ابراهیمی bakhodabash بازدید : 226 تاريخ : پنجشنبه 29 اسفند 1392 ساعت: 12:28